دنیا که می چرخد
آرزوهای تو هم می چرخند
می چرخند
می چرخند
مثل یک گلوله توپ بازی که به دیوار می خورد !
اصلا معلوم نیست چه می شود، به کجا می رود ...
معلوم نیست سهم تو از این همه آب و آسمان و کوه و درخت، کجاست ...
معلوم نیست سهم تو
از این همه لبخند ناز پراکنده در آسمان چه می شود ...
لبخندهای منزل گزیده در آسمانهای بالا دست، بدون دود و آهن ...
مثل مسابقه می ماند. شاید آخرش ببازی. ماشین آخرین سرعتت که همه امیدت بود، آتش بگیرد و تو، تکه های سوخته آرزویت را جمع کنی و در بزرگترین سطل زباله نزدیک بریزی ...
همین است.
دنیا که می چرخد،
آرزوهای تو هم مثل گلوله های رنگین توی « گردونه» ی انتخاب، می چرخند و شاید،
از سهم تو،
هیچکدام بیرون نیفتد ...
هیچکدام انتخاب نشود ...
دنیا که می چرخد،
آرزوهای بی گناه تو هم می چرخند
تو هم می چرخی
و رویا می بینی
و رویا می نوشی
و سهم تو از تحقق آرزوهایت،
همین چند تکه رویای آلوده به کابوس است
دنیا که می چرخد ...
سلام!
... خیلی وقت ها هم برعکس می شه !
وقتی آرزوهای تو می چرخن دنیا شروع به چرخش می کنه...
موفق باشی
صدر
سلام
تبادل لینک؟
چه کسی به تو گفته است که از این همه لبخند ناز پراکنده در آسمان سهمی داری ؟!؟! . چه کسی به تو گفته است دنیا که می چرخد ، آرزوهای تو باید بی حرکت بمانند ؟!؟! . هرکسی که بوده همان رویای تو را به کابوس آلوده کرده .
سلام!
.... شاید اولین دیدار:
۵ شنبه ۲۵/۵/۱۳۸۶
ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر
---------------------------------------------------- موفق باشی!
سلام بانوی گمشده عزیز
امید خوش و سرحال باشید
مطالب تاز ه وبلاگ تان را خواندم عالی بود
همیشه موفق باشید
بدرود
سلام بانوی گمشده عزیز
خوشی ها نصیب تان
یک شعرکی گفته ام میخواهم بدانم که دوستان در این مورد چه میگویند
سبز باشید
بانوی گمشده ، گمشده !!!
و دنیا باز می چرخد و می چرخد و ....
این دفعه که کامنت گذاشتی ایمیلیت رو بذار .
سلام ابجی حال کردم.فدات
شاد باشی